.
اگه یک روز فکر کردی نبودن یه کسی بهتر از بودنش چشمات و ببند و اون لحظه ای که اون کنارت نباشه و به خاطر بیار اگه چشمات خیس شد بدون داری به خودت دروغ میگی و هنوز دوستش داری .
مگه می شه آدم فقط یک بار عاشق بشه
عشق ابدی حرفه
پیش می یاد که آدم خیلی خاطر کسی رو بخواد
اما همیشه
وقتی آدم فکر می کنه که دلش سخت پیش یکی گرفتاره
یکدفعه، یه موقعی، یه جائی می بینه که دلش
ته دلش برای یکی دیگه هم می لرزه
اگه با وفا باشه دلش رو خفه می کنه
و تا آخر عمر حسرت اون لرزش دل براش می مونه
اما اگه بی وفا باشه
می لغزه و همه ی عمر عذاب گناه بر دلش می مونه
هیچکس حکمتش رو نمی دونه
حالا با خود آدمه که حسرت رو انتخاب کنه یا عذاب گناه رو
ولی یکی رو باید انتخاب کنه
هیچ راه فراری نیست
منبع : http://rahayi.ir/forum/??topic=34.0
ارتباط با خدا منحصر به عرفا وقدیسین نیست.
خدا در قلب هر موجودی حضور دارد.
هنگامی که معبد قلب خود را بگشایید آنجا شهود روح را خواهید دید
که قادر است همه کتاب هستی را بخواند.
آنگاه می توانید با خدا ارتباط بر قرار سازید و او را جوهره وجود خود بدانید.
یافتن خدا در معبد قلب خود اساس و آغاز اجابت همه دعاهاست.
پس به دل خود رو کنید.
منبع : http://rahayi.ir/forum/??topic=34.0
گویند: صاحب دلى،براى اقامه نمازبه مسجدى رفت.نمازگزاران،همه اوراشناختند؛ پس،ازاوخواستند که پس از نماز ، بر منبر رود و پند گوید. پذیرفت. نماز جماعت تمام شد. چشم ها همه به سوى او بود. مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست.بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آن گاه خطاب به جماعت گفت :مردم! هرکس ازشما که مى داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد ، برخیزد !
کسى برنخاست. گفت :حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است ، برخیزد !
باز کسى برنخاست. گفت : شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید ؛ اما براى رفتن نیز آماده نیستید !
گویند در بنى اسرائیل ، مردى بود که مى گفت : من در همه عمر، خدا را نافرمانى کرده ام و بس گناه و معصیت که از من سر زده است ؛ اما تاکنون زیانى و کیفرى ندیده ام. اگر گناه،جزا دارد و گناهکارباید کیفر بیند ، پس چرا ما را کیفرى و عذابى نمى رسد! درهمان روزها،پیامبر قوم بنى اسرائیل ، نزد آن مرد آمد و گفت : خداوند ، مى فرماید که ما تو را عذاب هاى بسیار کرده ایم و تو خود نمى دانى ! آیا تو را از شیرینى عبادت خود ، محروم نکرده ایم ؟ آیا در مناجات را بر روى تو نبسته ایم ؟ آیا امید به زندگى خوش در آخرت را از تو نگرفته ایم ؟ عذابى بزرگ تر و سهمگین تر از این مى خواهى ؟
ابوسعید را گفتند : کسى را مى شناسیم که مقام او آن چنان است که بر روى آب راه مى رود.
شیخ گفت : کار دشوارى نیست ؛ پرندگانى نیز باشند که بر روى آب پا مى نهند و راه مى روند.
گفتند : فلان کس در هوا مى پرد. گفت : مگسى نیز در هوا بپرد.
گفتند : فلان کس در یک لحظه ، از شهرى به شهرى مى رود.
گفت: شیطان نیز در یک دم ،ازشرق عالم به مغرب آن مى رود.این چنین چیزها، چندان مهم و قیمتى نیست.
مرد آن باشد که در میان خلق نشیند و برخیزد و بخسبد و با مردم داد و ستد کند و با آنان در آمیزد و یک لحظه از خداى غافل نباشد.
مردى از اهل حبشه نزد رسول خدا صلوات الله علیه و آله آمد وگفت : یا رسول الله ! گناهان من بسیار است. آیا در توبه به روى من نیز باز است ؟
پیامبر (ص) فرمود : آرى ، راه توبه بر همگان ، هموار است. تو نیز از آن محروم نیستى.
مرد حبشى از نزد پیامبر (ص) رفت. مدتى نگذشت که بازگشت و گفت :
یا رسول الله ! آن هنگام که معصیت مى کردم ، خداوند ، مرا مى دید ؟
پیامبر (ص) فرمود : آرى ، مى دید.
مرد حبشى ، آهى سرد از سینه بیرون داد و گفت : توبه ، جرم گناه را مى پوشاند ؛ چه کنم با شرم آن ؟
در دم نعره اى زد و جان بداد.
به کسی عشق بورز که لایق عشق تو باشد نه تشنه عشق ... چون تشنه عشق روزی سیراب می شود. ( ویکتور ماری هوگو )
زندگانی گل است و عشق ، عسل آن.
ازدواج چیز شگفت آوری است،گاه شیران را روباه و گاه روبهان را شیر میکند.
عشق ، زیبا و زشت نمیشناسد.
هرچه خدایی نیست ، فرو ریختنی است.
چقدر باشکوه است که دوستت بدارند و به مراتب باشکوه تر است که دوست بداری!
بدون دادگری هیچگونه پیش داوری درست نیست.
در نوشتن از آنچه دیگران نوشته اند ، نباید یاری خواست ،بلکه از جان و دل خویشتن است که باید یاری جست.
اگر انسان بتواند رنج را نیز به مانند شهری ترک گوید،می تواند خوشبختی را از سر گیرد.
مانند پرنده باش که روی شاخه سست و ضعیف لحظه ای می نشینید و آواز میخواند و احساس میکند که شاخه می لرزد ،اما به آواز خواندن خود ادامه می دهد زیرا مطمئن است که بال و پر دارد.
جان آدمی چه اندوهگین است ،هنگامی که اندوهش از عشق است.
بیش از آنکه خزان از راه برسد ، از هر بهار بهره مند شو .
هر زن پاکدامنی ،زیبا و دلپسند است.
هر کس ارزش خود را خود تعیین میکند.
اگر چشم و هم چشمی در زندگی بشر نبود ،نه نوآوری میشد نه کشفی.
از لابه لای شدیدترین تاریکی ها ، نور راستی برافروخته می شود.
آنچه میگویی بکن و آنچه میکنی بگو!
لغزش انسان تدریجی است . بدیها در وجود ما ،پای حاضر و آماده و نامرئی دارند .حتی کسانی که از ما با ظاهر پاک و آراسته ، چنین ویژگیهایی دارند.
اگر نمیخواهی تو را بیازمایند ، کار خود را درست انجام بده .
بزرگترین آزمون گیرنده ، خداست و کوچکترین آزمون دهنده ، بنده ی خدا.
روزی جهانیان ،همه دست برادری به یکدیگر خواهند داد و آن روزی است که بدبختی و تیره روزی در گستره جهان یافت نخواهد شد.
زندگی شما از زمانی آغاز میشود که افسار سرنوشت خویش را در دست گیرید.
یک پرنده کوچک که زیر برگها آواز میخواند برای اثبات خدا کافی است.
عذاب وجدان ، بدتر از مرگ در بیابان سوزان است.
هر چه از کوه بالاتر می رویم ، چشم انداز گسترده تری می بینیم.
لطف زن مانند ماسه خطرناک است.
چقدر عاقلند آنهایی که در عشق احمق اند.
منبع : Smsfars.com
دوستت دارم کمتر از خدا و بیشتر از خودم چون به خدا ایمان دارم و به تو احتیاج!!
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
موسیقی
دوستان