.
یکی از بزرگ ترین خوشبختی ها ، خدمت بیش تر به مردم است . اُرد بزرگ
$ $ $ $ $ $
مرد آزاده پیوسته می کوشد که در گفتار آهسته و در کردار خود کردار خود تند و سریع باشد . کنفوسیوس
$ $ $ $ $ $
اگر در کارتان در حال پیشرفت نیستید و بهتر نمی شوید ، پس دارید بدتر می شوید . نت رایلی
$ $ $ $ $ $
مردان بزرگ تاریخ سرنوشت ملت ها را تعیین می کنند . اشپنگلر
$ $ $ $ $ $
دانایان روشن دل می دانند که دوران زندگی دراز نیست ، تن آدمی از این جهان است و روان از سرای دیگر . بزرگمهر
$ $ $ $ $ $
شادمانی اسطوره ای است که در جستجویش هستیم . جبران خلیل جبران
$ $ $ $ $ $
هیچ چیز به اندازه تمرکز انرژی روی تعداد محدودی از هدف ها به زندگی تان توان و نیروی بیشتر نمی دهد . نیدو کیوبین
$ $ $ $ $ $
وقتی که پرکاهی به چشمتان می رود ، آن را بیرون می آورید . وقتی عادتی بد وارد روح شما می شود ، می گویید : سال دیگر معالجه اش می کنیم . هوراس
$ $ $ $ $ $
سخاوت در زیاد دادن نیست، در به موقع دادن است . لابرویر
$ $ $ $ $ $
نیرنگ پیران بدنهاد ، تنها با مرگ به پایان می رسد . اُرد بزرگ
منبع :
http://mrhooman.bizhat.com/qesar.htm
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ؟
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا ؟
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا ؟
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا ؟
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا ؟
وه که با این عمر های کوته بی اعتبار
این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا ؟
شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین جواب تلخ سر بالا چرا ؟
ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
این قدر با بخت خواب آلود من لالا چرا ؟
آسمان چون جمع مشتاقان ، پریشان می کند
درشگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا ؟
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا ؟
شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر
این سفر راه قیامت می روی تنها چرا ؟
منبع :
http://rahim49.blogfa.com/post-19.aspx
ویلون نوازی در مترو
در یک سحر گاه سرد ماه ژانویه، مردی وارد ایستگاه متروی واشنگتن دی سی شد و شروع به نواختن ویلون کرد.
این مرد در عرض 45 دقیقه، شش قطعه از بهترین قطعات باخ را نواخت. از آن جا که شلوغ ترین ساعات صبح بود، هزاران نفر برای رفتن به سر کارهایشان، به سمت مترو هجوم آورده بودند.
سه دقیقه گذشته بود که مرد میانسلی متوجه نوازنده شد. از سرعت قدم هایش کاست و چند ثانیه ای توقف کرد، بعد با عجله به سمت مقصد خود به راه افتاد.
یک دقیقه بعد، ویلون زن اولین انعام خود را دریافت کرد. خانمی بی آن که توقف کند، یک اسکناس یک دلاری به درون کاسه اش انداخت و با عجله به راه خود ادامه داد.
چند دقیقه بعد، مردی در حالی که گوش به موسیقی سپرده بود، به دیوار پشت سر تکیه داد؛ ولی ناگهان، نگاهی به ساعت خود انداخت و با عجله از صحنه دور شد.
کسی که بیش از همه به ویلون زن توجه نشان داد، کودک سه ساله ای بود که مادرش او را با عجله و کشان کشان به همراه می برد. کودک یک لحظه ایستاد و به تماشای ویلون زن پرداخت، مادر کودک را محکم تر کشید و کودک در حالی که هم چنان نگاهش به ویلون زن بود، به دنبال مادر به راه افتاد، این صحنه، توسط چندین کودک دیگر نیز به همان ترتیب تکرار شد و والدین شان بلا استثناء برای بردنشان به زور متوسل شدند.
در طول مدت 45 دقیقه ای که ویلون زن می نواخت، تنها شش نفر، اندکی توقف کردند. بیست نفر انعام دادند، بی آن که مکثی کرده باشند، و سی و دو دلار عاید ویلون زن شد. وقتی که ویلون زن از نواختن دست کشید و سکوت بر همه جا حاکم شد، نه کسی متوجه شد، نه کسی تشویق کرد، و نه کسی او را شناخت.
هیچ کس نمی دانست که این ویلون زن همان ( جاشوا بل ) یکی از بهترین موسیقی دانان جهان است، و نوازنده ی یکی از پیچیده ترین قطعات نوشته شده برای ویلون، به ارزش سه ونیم میلیون دلار می باشد.
جاشوا بل، دو روز قبل از نواختن در سالن مترو، در یکی از تئاترهای شهر بوستون، برنامه ای اجرا کرده بود که تمام بلیط هایش پیش فروش شده بود، و قیمت متوسط هر بلیط یکصد دلار بود.
این یک داستان حقیقی است؛ نواختن جاشوا بل در ایستگاه مترو توسط واشنگتن پست ترتیب داده شده بود، و بخشی از تحقیقات اجتماعی برای سنجش توان شناسایی سلیقه و الویت های مردم بود.
نتیجه :
آیا ما در شرایط معمولی و ساعات نامناسب، قادر به مشاهده و درک زیبایی هستیم؟ لحظه ای برای قدر دانی از آن توقف می کنیم؟ آیا نبوغ و شگردها را در یک شرایط غیر منتظره می توانیم شناسایی کنیم؟
منبع : کتاب تو، تویی؟! جلد دوم.
گاهی گمان نمی کنی و می شود
گاهی نمی شود که نمی شود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود
گاهی گدای، گدایی و بخت با تو نیست
گاهی تمام شهر گدای تو می شود.
سکوت تنها دوستی است که هرگز خیانت نمی کند.
$ $ $ $ $ $
عشق دو دستی تقدیم نمی شود پس برای آن که به دستش بیاری کوشش کن.
$ $ $ $ $ $
عشق تنها میکروبی است که از راه چشم سرایت می کند.
$ $ $ $ $ $
زندگی گل سرخی است که گلبرگ هایش خیالی و خارهایش واقعی است.
$ $ $ $ $ $
زندگی کتابی است پرماجرا ، هیچ گاه آن را به خاطر یک ورقش دور مینداز.
$ $ $ $ $ $
همیشه کسی رو انتخاب کن که آن قدر قلبش بزرگ باشه که نخواهی برای این که تو قلبش جا بگیری خودت رو کوچک کنی.
$ $ $ $ $ $
زندگی دو روز است یه روز با تو یه روز علیه تو آن روز که با توست مغرور نشو آن روز که علیه توست ناامید نشو.
$ $ $ $ $ $
به همه لبخند بزن اما با یک نفر بخند همه را دوست داشته باش اما به یک نفر عشق بورز تو قلب همه باش اما قلبت همیشه برای یه نفر باشد.
$ $ $ $ $ $
عشق با غرور زیباست ولی اگر عشق را به قیمت فرو ریختن دیوار غرور گدایی کنی . . . آن وقت است که دیگر عشق نیست صدقه است.
$ $ $ $ $ $
وقتی خاطره های آدم زیاد میشه دیوار اتاقشون پرعکس میشه اما همیشه دلت واسه اونی تنگ میشه که نمیتونی عکسشو به دیوار بزنی.
$ $ $ $ $ $
زندگی مثل یه جاده است ، من و تو مسافراشیم ، قدر لحظه ها رو بدونیم ، ممکنه فردا نباشیم.
$ $ $ $ $ $
همیشه فکر کن تو یه دنیای شیشه ای زندگی میکنی. پس سعی کن به طرف کسی سنگ پرتاب نکنی چون اولین چیزی که میشکنه دنیای خودته.
منبع :
بدگمانی میان افکار انسان مانند خفاش در میان پرندگان است که همیشه در سپیده دم یا هنگام غروب که نور و ظلمت به هم آمیخته است بال فشانی میکند. (فرانسیس بیکن)
# # # # # #
آموزش را در خانواده و دانش را در جامعه می آموزند و بینش را در تفکرات تنهایی. (فردریش نیچه)
# # # # # #
آدمی که پول ندارد مانند کمانی است که تیر ندارد. (فوللر)
# # # # # #
انسان ها به نسبت هر ظرفیتی که برای کسب تجربه دارند عاقلند نه به نسبت تجاربی که اندوخته اند. (برنارد شاو)
# # # # # #
انسان ها مانند خطوط انگشتان هیچ کدام به هم شبیه نیستند. (ادیسون)
# # # # # #
مرد اصیل اگر ذلیل بشود رذیل نمی شود. (رومن رولان)
# # # # # #
مردان بزرگ همچون کوه اند که هر چه از آن ها دورتر می شویم عظمت آن ها بیشتر آشکار می گردد. (لرد جوی)
# # # # # #
آدم های آرمان گرا هنگامی که به نادرست بودن آرزویی پی می برند بر ادامه آن پافشاری نمی کنند. (اُرد بزرگ)
# # # # # #
زندگی گره ای نیست که در جست و جوی گشودن آن باشیم. زندگی واقعیتی است که باید آن را تجربه کرد. (سورن کی یر کگارد)
# # # # # #
پرهیزگار باش که هرگز هیچ پرهیزگاری از درستی نمی میرد. (غزالی طوسی)
منبع :
http://mrhooman.bizhat.com/qesar.htm
آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم
از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم
تقصیر کسی نیست که این گونه غریبیم
شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیریم
& & & & & &
سیب سرخی را به من بخشید و رفت
عاقبت برعشق من خندید ورفت
اشک درچشمان سردم حلقه زد
بی مروت گریه ام را دید و رفت
& & & & & &
از یار وفا که دید تا من بینم
راحت ز جفا که دید تا من بینم
تو عمر منی و بی وفایی چه کنم
از عمر وفا که دید تا من بینم
& & & & & &
خوش است خلوت اگر یار، یار من باشد
نه من بسوزم او شمع انجمن باشد
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
منبع :
کتاب دالان بهشت
http://taranome-ashk.blogfa.com
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
موسیقی
دوستان