امیری به شاهزاده گفت : من عاشق توام.
شاهزاده گفت : زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است.
امیر برگشت و دید هیچکس نیست.
شاهزاده گفت : عاشق نیستی, عاشق به غیر نظر نمی کند.
.
هرگز حسرتی در هیچ کجای دنیا این چنین یک جا جمع نمی شود که در همین سه واژه کوتاه :
او دوستم ندارد . . .
منبع :
http://www.farhad242.blogfa.com
باران بهانه ای بود که به زیر چتر من بیایی، کاش نه باران بند می آمد و نه کوچه انتهایی داشت.
$ $ $ $ $ $
بیادتم حتی اگر قرار باشد شبی بی چراغ در حسرت یافتنت تمام زندگی را قدم بزنم . . .
$ $ $ $ $ $
فقط کسی معنی دل تنگی را درک می کند که طعم وابستگی را چشیده باشد پس هیچ وقت به کسی وابسته نشو که سر انجام آن وابستگی دلتنگیست.
$ $ $ $ $ $
عشق با غرور زیباست ولی اگر عشق را به قیمت فرو ریختن دیوار غرور گدایی کنی... آن وقت است که دیگر عشق نیست... صدقه است.
$ $ $ $ $ $
از همه چیز گذشتن و به همه چیز رسیدن مهم نیست. مهم از چه گذشتن و به چه رسیدن است.
$ $ $ $ $ $
انسان همچون رودخانه است . هر چه عمیق تر باشد ، آرام تر و متواضع تر است.
$ $ $ $ $ $
خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من....ورنه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت.
$ $ $ $ $ $
چنین گفت زرتشت اگر کلید قلبی را نداری قفلش نکن ... اگر کسی را دوست داری خردش نکن ... اگر دستی را گرفتی رهایش نکن ... مراقب گرمای دلت باش تا کاری که زمستان با زمین کرد زندگی با دلت نکند.
$ $ $ $ $ $
دیشب خواستم واسه ی دل خودم فال بگیرم ... وقتی فالنامه رو باز کردم ... چشمم به شعری افتاد که هیچ ربطی به دل من نداشت... تازه فهمیدم که دلم مال خودم نیست . . . !!!!
$ $ $ $ $ $
عشق فراموش کردنی نیست بلکه بخشیدنی است ... عشق گوش دادن نیست بلکه درک کردن است ... عشق دیدنی نیست بلکه احساس کردنی است ... عشق جا زدن و کنار کشیدن نیست ... بلکه عشق صبر داشتن و ادامه دادن است....
منبع :
http://www.farhad242.blogfa.com
سیب در انتهای کمال می افتد. برگ در انتهای زوال بنگر تو چون می افتی ،چو سیب یا چو برگ زرد.
# # # # # #
با تمام وجود گناه کردیم نه نعمت هایش را از ما گرفت و نه گناهانمان را فاش کرد بیندیش اگر اطاعتش بکنیم چه می شود.
# # # # # #
در تمام رنج هایی که می بریم .صبر اوج احترام به حکمت خداوند است.
# # # # # #
در بدترین روزها امیداور باش، زیرا زیباترین باران ها از سیاه ترین ابرهاست.
# # # # # #
اذان صبح آوایی ست که همگان آن را
می شنوند اما فقط آن هایی که اهل قیامتند به پا می خیزند.
# # # # # #
خداوندا من در کلبه حقیرانه خود چیزی دارم که تو
در عرش کبریایی ات نداری، من چون تویی را دارم و تو،
چون خودی را نداری.
# # # # # #
ای انسان :
چه بسیار بلاها که به واسطه ی محبتم
از تو دور کردم و تو ندانسته، به دشنمی ام برخاستی.
# # # # # #
امروز همان فردایی است که دیروز نگرانش بودیم . . . . .
منبع :
سفر از فاصله ی دور حکایت دارد
خسته با رفتن احساس رفاقت دارد
چه صمیمانه به درگاه خدا گویم
که دلم از دوری دوست شکایت دارد
* * * * * *
سوختن با تو به پروانه شدن می ارزد
عشق این بار به دیوانه شدن می ارزد
گر چه خاکسترم و هم سفر باد ولی
جستجوی تو به بی خانه شدن می ارزد
* * * * * *
گر نیایی تا قیامت انتظارت می کشم
منت عشق از نگاه پر شرابت می کشم
ناز چندین ساله ی چشم خمارت می کشم
تا نفس باقیست اینجا انتظارت می کشم
* * * * * *
ای اشک ، آهسته بریز که غم زیاد است
ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است
امروز کسی محرم اسرار کسی نیست
ما تجربه کردیم ، کسی یار کسی نیست
* * * * * *
آن جا که توئی ، رهگذری نیست مرا
جز دوری تو غم دیگری نیست مرا
خواهم که به جانب تو پرواز کنم
حیف است که هیچ بال و پری نیست مرا
* * * * * *
دلم با عشق تو عاشق ترین شد
تمام لحظه هایم بهترین شد
ولی بی مهریت کار دلم ساخت
دل تنهای من تنها ترین شد
منبع :
http://pesaredelsokhte.mihanblog.com
امیری به شاهزاده گفت : من عاشق توام.
شاهزاده گفت : زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است.
امیر برگشت و دید هیچکس نیست.
شاهزاده گفت : عاشق نیستی, عاشق به غیر نظر نمی کند.
مهربانی
دخترک بر خلاف همیشه که به هر رهگذری می رسید آستین لباس او را می کشید تا یک بسته آدامس به او بفروشد، این بار رو به روی زنی که روی صندلی پارک نشسته و نوزادش را در آغوش گرفته بود، ایستاده بود و او را نگاه می کرد.
گاه گاهی که زن به نوزادش لبخند می زد، لب های دخترک نیز بی اختیار از هم باز می شد.
مدتی گذشت . . . دخترک از جعبه ی آدامس ، بسته ای را برداشت و جلوی روی زن گرفت. زن رو به سمت دیگری کرد و گفت : برو بچه ، آدامس نمی خوام.
دخترک گفت : بگیر، پولی نیست . . .
بیایید از همین امشب یک قانون جدید وضع کنیم :
« همیشه سعی کنیم اندکی از حد لازم مهربان تر باشیم.»
جی.ام.باری
منبع : کتاب تو، تویی؟! جلد یکم.
کسانی وارد زندگی ما می شوند و به سرعت بیرون می روند.
افرادی برای لحظه ای کوتاه می آیند و جای پایشان بر روی قلب ما باقی خواهد ماند و ما هرگز دیگر آن فرد قبلی نخواهیم بود.
منبع :
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
موسیقی
دوستان