.
آن جا که توئی ، رهگذری نیست مرا
جز دوری تو غم دیگری نیست مرا
خواهم که به جانب تو پرواز کنم
حیف است که هیچ بال و پری نیست مرا
# # # # # #
ای اشک ، آهسته بریز که غم زیاد است
ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است
امروز کسی محرم اسرار کسی نیست
ما تجربه کردیم ، کسی یار کسی نیست
# # # # # #
لنگر عشق زدم بر دل طوفانی تو
تکیه گاهم شده است ساحل بارانی تو
# # # # # #
یک نفر آمد قرارم را گرفت
برگ و بار و شاخسارم را گرفت
چهار فصل من بهاران بود ، حیف
باد پائیزی بهارم را گرفت
# # # # # #
اعتباری داشتم در پیش عشق
با نگاهی ، اعتبارم را گرفت
عشق یا چیزی شبیه عشق بود
آمد و دار و ندارم را گرفت
# # # # # #
نگاهی کرد و در به در کرد
یقین کرد عاشقم بعدش سفر کرد
شکستی خورد و آمد تا بماند
ولی من رفته بودم ، او ضرر کرد
# # # # # #
من که گفتم این بهار افسردنی است
من که گفتم این پرستو مردنی است
من که گفتم ای دل بی بند و بار
عشق یعنی رنج ، یعنی انتظار
آه عجب کاری به دستم داد دل
هم شکست و هم شکستم داد دل
# # # # # #
گر نگه دار من آن است که من میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
منبع :
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
موسیقی
دوستان