.
پیشاپیش سال نو را به همه ی ایرانیان تبرک می گم. امیدوارم امسال سال پر خیر و برکتی برای همه ی شما عزیزان باشه.
خداوندا ، در این واپسین روزهای سال دلم را چنان در جویبار زلال رحمتت شستشو ده که هر کجا تردیدی هست ایمان ، هر کجا زخمی است مرهم ، هر کجا نومیدی هست امید و هر کجا نفرتی هست عشق جای آن را فرا گیرد . پیشاپیش سال نو مبارک ، سال خوبی داشته باشید .
هفت سین در فرهنگ معین
سفره ای که هنگام تحویل سال نو می اندازند و در آن هفت قسم خوردنی که حرف اول اسم آنها سین باشد از قبیل : سیر، سرکه، سیب، سماق، سمنو، سنجد، سبزی می گذارند و از آن به سلامتی و سعادت و سرسبزی تفأل می زنند.
# # # # # #
هفتسین سفرهای است که ایرانیان هنگام نوروز میآرایند. آنچه که در این سفره قرار میگیرد، باید دارای ویژگی های زیر باشد :
پارسی باشد؛
با بند واژهی «س» آغاز شود؛
ریشهی گیاهی داشته باشد؛
خوردنی باشد؛
اسم مرکب نباشد؛
برای بدن سودمند باشد؛
بنابراین هر آنچه که دارای این ویژگیها نباشد - اگر چه با بندواژهی «س» هم آغاز شده باشد - نمیتوان جزء هفت سین به حسابش آورد. در زبان پارسی، تنها هفت چیز هستند که این ویژگیها را دارا هستند :
سیر : به نام و عنوان اهورامزدا
سیب : به نام و عنوان سپندارمذ (اسفند)
سبزی : به نام فرشتهی اردیبهشت
سنجد : به نام فرشتهی خرداد
سرکه : به نام فرشتهی مرداد
سمنو : به نام فرشتهی شهریور
سماق : به نام فرشتهی بهمن
هرچند که در سفره? هفت سین باید به هرحال هفت جزء که با آوای «سین» آغاز میشوند (نمادی از «سپنتا») چیده شود، ولی برای زینت و چیدمان دلپذیرتر سفره? هفت سین، تقریباً همه? خانوادههای ایرانی اجزاء دیگری هم در سفره میچینند و در آرایش و رنگ آمیزی سفره شان نهایت خوش سلیقگی را اعمال میکنند.
آینه و کتابی مقدس در کنار آن هم از اجزائی است که تقریباً در هر سفره? هفت سینی چیده میشود. برخی بر این باورند که سکه که نماد «دارایی» وآب که نماد «پاکی و روشنایی» است بهتر است در کنار هم قرار گیرند و سکه را درون ظرفی از آب سر سفره میگذارند.
سینهای باستانی(متداولتر)
سبزه - نماد نوزایی (تولد دوباره)
سیب - نماد زیبایی و تندرستی
سمنو - نماد فراوانی(برکت)
سیر - نماد پزشکی(درمان یا طب)
سنجد - نماد عشق
سکه - نماد دارایی
سرکه - نماد شکیبایی و عمر
سماق - نماد(رنگِ) طلوع خورشید
دیگر سینها : سوسن • سبزی • سنگک • سپند • سیاهدانه
دیگر اقلام
کتاب - به نشانه تمدن و خردورزی : دیوان حافظ و شاهنامه و (مسلمانان معمولاً قرآن را انتخاب می کنند)
آینه
ماهی سرخ
یک جفت نوروزی (شمعدان اصیل ایرانی)
تخم مرغ رنگی
کاسهای از آب که پرتقالی در آن غوطهور است (به نشانه? زمین در فضا)
یک شیرینی ایرانی (مانند باقلوا، شیرینی آردنخودچی، ...)
همچنین:
گلاب • آجیل • شکلات • گل نرگس
در بسیاری از منابع تاریخی آمده است که "هفت سین" نخست "هفت شین" بوده و بعدها به این نام تغییر یافته است. شمع، شیرینی، شهد (عسل)، شمشاد، شربت و شقایق یا شاخه نبات، اجزای تشکیل دهنده سفره هفت شین بودند. برخی دیگر به وجود "هفت چین" در ایران پیش از اسلام اعتقاد دارند. در زمان هخامنشیان در نوروز به روی هفت ظرف چینی غذا می گذاشتند که به آن هفت چین یا هفت چیدنی می گفتند.
بعدها در زمان ساسانیان هفت شین رسم متداول مردم ایران شد و شمشاد در کنار بقیه شین های نوروزی، به نشانه سبزی و جاودانگی بر سر سفره قرارگرفت. بعد از سقوط ساسانیان و ورود اسلام به ایران، ایرانیان سعی کردند سنتها و آیین های باستانی خود را حفظ کنند.
اگر می خواهید پای سفره تان ماهی قرمز داشته باشید، به دو نکته حتما توجه کنید :
ماهی تنها نباشد و حداقل یک ماهی دیگر کنارش باشد، چون ماهی هم مثل تمام موجودات دیگر در تنهایی خیلی غصه می خورد.
دو سه روز که از عید گذشت حتما ماهی را به نزدیک ترین منبع آب شیرین ببرید و در آب فراوان رهایش کنید تا از زندگی اش لذت ببرد. تنگ برای ماهی مثل قفس برای پرنده است و در این فضای بسته و کوچک خیلی دلش می گیرد.
منبع :
http://www.iran-eng.com/showthread.php
سفره? هفتسین منحصر به نوروز نیست و بعضی این سفره یا مشابهش را برای مراسم ازدواج یا شب چله تهیه میکنند.
به گفته? دانشنامه? ایرانیکا، ملتهای دیگری که با ایرانیان فرهنگ و سنتهای مشترک دارند (مانند افغانان، تاجیکان، و ارمنیان) این سفره را حاضر نمیکنند و این سفره حتی بین کردها و زرتشتیان (که هر دو معمولاً از حافظان سنتهای باستانی ایرانی بودهاند) نیز معمول نبوده است، هر چند اخیراً سفره? هفتسین در میان زرتشتیان شهرنشین معمول شده است.
سینها
در سفره? هفت سین معمولاً هفت جزء یا بیشتر که با حرف سین آغاز میشوند قرار میگیرد که معمولاً از مجموعه? زیر انتخاب میشوند : سیر، سیب، سبزه، سنجد، سرکه، سمنو، سماق، سنبل، سکه، سپند، سپستان، سوهان، سوسن، سرمه، سنگک، سبزی، سیاهدانه. از این سینها (و نیز اجزاء دیگر این سفره) معمولاً به نماد مفاهیمی چون نوزایی، باروری، فراوانی، ثروت، و مانند آنها یاد میشود. بعضی نیز این اجزاء را به خدایان ایران باستان، بالاخص آناهیتا و سپندارمذ، ایزدبانوهای آب و خاک، نسبت میدهند.
سبزه از اجزای اصلی سفره شمرده میشود و معمولاً از گندم، یونجه، یا عدسِ سبزشده است که ممکن است بر کوزه سبز کنند. از دیگر اجزای خاصتر این سفره میتوان از سمنو و سنبل نام برد که در مواقع دیگر سال کمتر حضور دارند.
سایر اجزاء
مرسوم است اجزاء دیگری هم در سفره چیده میشود. این اجزا ممکن است برای زینت یا کامل کردن مجموعه باشند. از جمله? این اجزاء میتوان از آینه، کتاب (کتاب مقدس یا مجموعه? اشعار از قبیل دیوان حافظ و شاهنامه? فردوسی)، شمعدان (در بعضی سنتها تعداد شمعها به تعداد فرزندان خانواده است)، تخم مرغ رنگی، میوه، گل، شیرینی، آجیل، نان، شیر، ماست، پنیر، گلاب، عسل، شکر، تنگ یا کاسه? آب (معمولاً حاوی برگ یا ماهی یا انار یا ترنج یا سایر مرکبات)، بیدمشک، بادبزن و سبزی خوردن نام برد.
آینه و کتاب در کنار آن هم از اجزائی است که در بسیاری از سفرههای هفت سینی چیده میشود. برخی بر این باورند که سکه که نماد «دارایی» وآب که نماد «پاکی و روشنایی» است بهتر است در کنار هم قرار گیرند و سکه را درون ظرفی از آب سر سفره میگذارند. یا به امید ازدیاد ثروت، سکه را بر آینه میگذارند.
پیشینه
بنا بر اطلاعات دانشنامه? ایرانیکا تاریخچه? این رسم مبهم است و «هفت سین» احتمالاً رسم بسیار جدیدی است.
در یک دوبیتی نسبتا متأخر آن را باقی مانده از زمان کیانیان به صورت هفت شین دانسته («روز نوروز در زمان کیان/مینهادند مردم ایران/شهد و شیر و شراب و شکر ناب/شمع و شمشاد و شایه اندر خوان»). ایده? «هفت شین» توسط بعضی ایرانیان پشتیبانی میشود که از جمله میگویند شراب به دلیل باورهای اسلامیتر، جایش را به سرکه داده است و هفت شین به هفت سین تبدیل شده است. این نظریه به دلیل این که نام اجزا را به عربی میآورد و از اجزای ویژهای چون سمنو نام نمیبرد رد شده است. در بعضی ریشهیابیهای دیگر، هفت سین را به هفت «سینی» ربط دادهاند، یا اصلش را «هفت میم» دانستهاند، یا آن را از ریشه? «هفتچین» به معنی هفت چیدنی نامیدهاند.
ولی جدا از یک مورد اشاره? تنها به این سفره در منبعی منتسب به دوره? صفوی، از هفتسین حتی در نوشتههای مورخین و سیاحان قرن نوزدهم میلادی هم اثر چندانی نیست. تنها هاینریش بروگش که در 1860 میلادی از تهران بازدید کرده است، مینویسد که ایرانیان برای نوروز گلهایی میکاشتند که نامشان با سین آغاز میشده است.
اما از طرف دیگر، اگر عناصر دیگر سفره را هم در نظر بگیریم، میتوان آسانتر سفره? نوروزی را (منهای «هفت»ش و «سین»ش) به سنتها و باورهای ایرانی متصل کرد. امشاسپندان و نمادهایشان در این سفره حضور دارند (شیر به نشانه? وهومن(نیک اندیشی) ، سپند و بیدمشک به نشانه? سپندارمذ، ظرف آب و سمنو به نشانه? آناهیتا، و ...). مثلاً سمنو را که تقویت کننده? قوای جنسی شمرده میشده تنها به این دلیل نباید نشانه? آناهیتا دانست، بلکه میتوان به این نکات نیز توجه کرد که در مراسم آیینی تهیه? سمنوی نوروزی، فقط زنان باید حضور داشته باشند و مردان راهی به آن ندارند. یا این که در تغییرات جدیدتر آیین سمنوپزان، سمنو به فاطمه? زهرا تقدیم میشود که نه تنها جایگزین ایزدبانوهای زن در آیینهای شیعی است، بلکه حتی در نام («زهرا») به سیاره? ناهید که نماد دیگری از آناهیتاست اشاره دارد.
دیگر این که در آیین نوروزی ساسانیان، عدد «هفت» اهمیت داشته است. مثلاً در کتاب المحاسن و الاضداد (به عربی، منسوب به جاحظ)، آمده است که ساسانیان در نوروز هفت دانه را بر هفت ستون میکاشتند یا نانی میپختند از هفت غله? مختلف. ولی «هفت سین» را پدیده? پیوستهای بازمانده از دوران پیش از اسلام دانستن، در حالی که اشارهای به آن در دوران اسلامی (چه در میان فارسها و مسلمانان و چه در میان کردها و زرتشتیان) تا قرن بیستم میلادی باقی نیست، ادعایی بیمدرک است.
در مجموع، هر چند عناصر سفره? نوروزی باستانی و معنادار هستند و ریشه در سنتهای ایرانی دارند، مشخصاً ایده? «هفت» جزء آغازشونده با «سین» جدید است و احتمالاً در قرن بیستم میلادی به کمک رسانههای جمعی پا گرفته و فراگیر شده است.
منبع :
http://fa.wikipedia.org/wiki
انیشتین بر سر سفره هفت سین دکتر حسابی
در زمان تحصیل در دانشگاه پرینستون، دکتر حسابی تصمیم می گیرند سفره هفت سینی برای انیشتین و جمعی از بزرگ ترین دانشمندان دنیا از جمله "بور"، "فرمی"، "شوریندگر"، و دیراگ و دیگر استادان دانشگاه بچینند و ایشان را برای سال نو دعوت کنند.
آقای دکتر خودشان کارت های دعوت را طراحی می کنند و حاشیه ی آن را با گل های نیلوفر که زیر ستون های تخت جمشید هست، تزئین می کنند و منشا و مفهوم این گل ها را هم توضیح می دهند. چون می دانستند وقتی ریشه مشخص شود، برای طرف مقابل دلدادگی ایجاد می کند.
دکتر می گفت : "برای همه، کارت دعوت فرستادم و چون می دانستم انیشتین بدون ویلونش جایی نمی رود تاکید کردم که سازش را هم با خود بیاورد."
همه سر وقت آمدند اما انیشتین 20 دقیقه دیرتر آمد و گفت : چون خواهرم را خیلی دوست دارم، خواستم او هم جشن سال نو ایرانیان را ببیند. من فوراً یک شمع به شمع های روشن اضافه کردم و برای انیشتین توضیح دادم که ما در آغاز سال نو به تعداد اعضای خانواده شمع روشن می کنیم و این شمع را هم برای خواهر شما اضافه کردم. (من که نمی دونستم وقتی از پدرم پرسیدم گفتند که درسته و ما نه تنها برای افراد خانواده شمع روشن می کنیم بلکه یک شمع هم به خاطر سلامتی امام زمان(عج) روشن می کنیم.)
به هر حال بعد از یک سری صحبت های عمومی، انیشتین از من خواست که با دمیدن و خاموش کردن شمع ها جشن را شروع کنم. من در پاسخ او گفتم : ایرانی ها در طول تمدن 10 هزار ساله شان، حرمت نور و روشنایی را نگه داشته اند و از آن پاسداری کرده اند.
"برای ما ایرانی ها شمع نماد زندگیست و ما معتقدیم که زندگی در دست خداست و تنها او می تواند این شعله را خاموش کند یا روشن نگه دارد." (برای همین هم هست که ما شمع های روشن سر سفره عید را با برگ سبز خاموش می کنیم.)
آقای دکتر می خواست اتصال به این تمدن را حفظ کند و می گفت، بعدها انیشتین به من گفت :
"وقتی برمی گشتیم به خواهرم گفتم حالا می فهمم معنی یک تمدن 10 هزار ساله چیست! ما برای کریسمس به جنگل می رویم درخت قطع می کنیم و بعد با گل های مصنوعی آن را زینت می دهیم اما وقتی از جشن سال نو ایرانی ها برمی گردیم همه درخت ها سبزند و در کنار خیابان گل و سبزه روییده است."
بالاخره آقای دکتر جشن نوروز را با خواندن دعای تحویل سال آغاز می کنند و بعد این دعا را تحلیل و تفسیر می کنند. به گفته ی ایشان همه در آن جلسه از معانی این دعا و معانی ارزشمندی که در تعالیم مذهبی ماست شگفت زده شده بودند. بعد با شیرینی های محلی از مهمانان پذیرایی می کنند و کوک ویلون انیشتین را عوض می کنند و یک آهنگ ایرانی می نوازند.
همه از این آوا متعجب می شوند و از آقای دکتر توضیح می خواهند.
ایشان می گویند موسیقی ایرانی یک فلسفه، یک طرز تفکر و بیان امید و آرزوست. انیشتین از آقای دکتر می خواهند که قطعه دیگری بنوازند. پس از پایان این قطعه که عمداً بلندتر انتخاب شده بود، انیشتین که چشم هایش را بسته بود چشم هایش را باز کرد و گفت :
"دقیقا من هم همین را برداشت کردم وبعد بلند شد تا سفره هفت سین را ببیند."
آقای دکتر تمام وسایل آزمایشگاه فیزیک را که نام آن ها با "س" شروع می شد توی سفره چیده بود و یک تکه چمن هم از باغبان دانشگاه پرینستون گرفته بود. بعد توضیح می دهد که این در واقع هفت سین یعنی 7 انتخاب بوده است.
تنها سبزه با "س" شروع می شود به نشانه رویش. ماهی با "م" به نشانه ی جنبش، آینه با "آ" به نشانه ی یکرنگی، شمع با "ش" به نشانه ی فروغ زندگی و ... همه متعجب می شوند و انیشتین می گوید آداب و سنن شما چه چیزهایی را از دوستی، احترام و حقوق بشر و حفظ محیط زیست به شما یاد می دهد. آن هم در زمانی که دنیا هنوز این حرف ها را نمی زد.
بعد یک کاسه آب روی میز گذاشته بودند و یک نارنج داخل آب قرار داده بودند. آقای دکتر برای مهمنان توضیح می دهند که این کاسه 3 هزار سال قدمت دارد. آب نشانه فضاست و نارنج نشانه ی کره ی زمین است و این بیانگر تعلیق کره زمین در فضاست.
انیشتین رنگش می پرد عقب عقب می رود و روی صندلی می افتد و حالش بد می شود. از او می پرسند که چه اتفاقی افتاده؟
می گوید :
" ما در مملکت خودمان 200 سال پیش دانشمندی داشتیم که وقتی این حرف را زد. کلیسا او را به مرگ محکوم کرد؛ اما شما از 10 هزار سال پیش این مطلب را به زیبایی به فرزندانتان آموزش می دهید. علم شما کجا و علم ما کجا؟!"
منبع : کتاب تو، تویی؟! جلد دوم.
به چشمانت بیاموز؛ که هرکس ارزش دیدن ندارد.
به دستانت بیاموز؛ که هرگل ارزش چیدن ندارد.
به قلبت بیاموز؛ که هر کس کنج آن جایی ندارد.
منبع :
http://taranome-ashk.blogfa.com
بنام آن که اشک را آفرید تا آتش جنگل های عشق را خاموش کند. & & & & & & زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم اما اشک به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم. & & & & & & سادگی را دوست دارم چون با صداقت است هیچ دروغی درآن راه ندارد. مانند کودکی است که با چشمان معصوم اش به همه نگاه می کند وبا معصومیت اش هزاران حرف به دنیا می زند. & & & & & & بخشندگی را از گل بیاموز، زیرا حتی ته کفشی که لگدمالش میکند را هم خوش بو میکند. & & & & & & عشق نمی پرسه اهل کجایی ، فقط میگه تو قلب من زندگی می کنی. عشق نمی پرسه چرا دور هستی فقط میگه همیشه با من هستی. عشق نمی پرسه که دوستم داری فقط میگه : دوستت دارم. & & & & & & همیشه کسی رو انتخاب کن که اونقدر قلبش بزرگ باشه که نخواهی برای این که تو قلبش جا بگیری خودت رو کوچک کنی. & & & & & & چقدرعجیبه که تا مریض نشی کسی برات گل نمی یاره. تا گریه نکنی کسی نوازشت نمی کنه. تا فریاد نکشی کسی به طرفت برنمی گرده. تا قصد رفتن نکنی کسی به دیدنت نمی یاد و تا وقتی نمیری کسی تورو نمی بخشه. & & & & & & زندگی چیست ؟ زندگی مانند اتوبوس شلوغی است که جایی برای نشستن نیست و وقتی خلوت می شود و می خواهی بشینی راننده داد می زند پیاده شوید آخر خط است. & & & & & & عشق از دوستی پرسید : تفاوت من وتو در چیه ؟ دوستی گفت : من دیگران را با سلامی آشنا می کنم و تو با نگاهی. من آن ها را با دروغ جدا می کنم و تو با مرگ. & & & & & & هیچ وقت دل به کسی نبند چون این دنیا اونقدر کوچیکه که توش دوتا دل کنار هم جا نمیشه . . . ولی اگه دل بستید هیچ وقت ازش جدا نشو چون این دنیا اونقدر بزرگه که پیداش نمی کنی. منبع :
مردان شجاع فرصت می آفرینند ترسوها و ضعفا منتظر فرصت می نشینند. گوته
# # # # # #
خودت را بشناس اما به آن مبال. اُرد بزرگ
# # # # # #
مردان بلند نام و با افتخار هرگز نمی میرند زیرا که گوهرشان قلوب نسل های آینده است. توسیدید
# # # # # #
اگر دیگران را با زیباترین منش ها و صفات بخوانیم چیزی از ارزش ما نمی کاهد بلکه او را دلگرم ساخته ایم، آن گونه باشد که ما می گویم. اُرد بزرگ
# # # # # #
مهم ترین نکته این است : در هر لحظه قادر باشیم آن چه را که هستیم به خاطر آن چه می توانیم بشویم قربانی کنیم. چارلز دیوبولیس
# # # # # #
همه میخواهند بشریت را عوض کنند، دریغا که هیچ کس در این اندیشه نیست که خود را عوض کند. تولستوی
# # # # # #
شاد ماندن به هنگامی که انسان در گیرودار کارهای ملال آور و پر مسئولیت است، هنر کوچکی نیست. نیچه
# # # # # #
مهم ترین چیز بعد از حل کردن یک مسئله یافتن اندکی طنز در آن است. فرنک آکلارک
# # # # # #
روزنامه باید خبرگزار باشد نه خبرساز، حقیقت و مای? سرگرمی واقعی چندان زیاد است که نیازی به خیال پردازی و دروغسازی نیست و نشر خبر دروغ خیانت به حقیقت است. سایمونز
# # # # # #
ایده ها در بیرون زمان قرار دارند و در نتیجه ابدی هستند. شوپنهاور
منبع :
http://mrhooman.bizhat.com/qesar.htm
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
موسیقی
دوستان